در صورتیکه خوانندگان گرامی مقاله ای با  عنوان “پیش بینی بازار مسکن در سال 96 ” که پیشتر از نگارنده منتشر شده بود را مطالعه کرده باشند، به یاد خواهند داشت که در انتهای آن مقاله آمده بود؛  ” کاملا واضح و مبرهن است که هر چقدر هم در سال 96 و یا سالهای پس از آن بازار ملک و مسکن رونق گرفته و یا رشد نماید، هرگز تراژدی سال 91، تکرار نخواهد شد!”

در اینجا شاید برای برخی از دنبال کنندگان مقاله های نگارنده این شبهه پیش آمده باشد، که وضعیت بازار مسکن و تحولات اخیر این حوزه، ناقض پیش بینی سابق – در مقاله مذکور- بوده است، اما از آنجاییکه اوضاع فعلی بازار مسکن، هم به لحاظ قیمت و نوع تورم و هم به لحاظ شیوه مدیریت بحران و چگونگی برخورد خریداران و مصرف کنندگان کنونی، کاملا متفاوت از شرایط بازار مسکن در سال 91  می باشد، لذا نگارنده همچنان بر صحت پیش بینی و نتیجه گیری ارائه شده در مقاله مذکور تاکید موکد دارد. گرچه رواست تا از همین جا بخاطر استفاده از واژه “رونق” جهت توصیف حالت بازار مسکن در آن سالها عذرخواهی کنم، چرا که آنچه بازار ملک و مسکن را در آن سالها و همچنین این روزها، در بر گرفته است، حبابیست که با باورهای خودمان تبدیل به تورم شده و در حال صعود می باشد، که صد البته این وضعیت وابسته به علل بیشماری است. اما آنچه در این میان نقش تعیین کننده ای دارد، نحوه برخورد ما با جریان هایی است که به وجود می آیند- یا می آورند- که بسان همان گلوله ی کوچک برفی است که پس از چندی چنان بزرگ و سنگین می شود، که قادر خواهد بود تمام نظام اقتصادی را به یکباره ویران نماید. و یقینا انتخاب ها و تصمیمات ما در بزنگاه های حساس و مهم، هدایت کننده این گلوله برفی است، که متاسفانه در بیشتر زمان هایی که می توانیم از وقوع یک ویرانی و انفجار جلوگیری کنیم، تصمیماتی اشتباه اتخاذ می نماییم.

برای قائده فوق میتوان ده ها نمونه و شاهد آورد. بعنوان مثال، بارها دیده ایم که، زمانی که بازار مسکن در آرامش کامل بوده و قیمت ها در پایین ترین سطح خود هستند، افراد با سودای ارزانتر شدن قیمت ها، سرمایه خود را به بانک ها می سپارند و به محض ملتهب شدن بازار و درست وقتی که قیمت ها تحت تاثیر جریاناتی خاص با افزایشی ناگهانی مواجه شده اند، یعنی دقیقا در زمانی که نباید تن به این بازی داد و زمان مناسبی جهت سرمایه گذاری در ملک نیست، شاهد هجوم افراد جهت خرید ملک بوده ایم. در چنین دوره هایی، املاکی که سالها مورد بی توجهی بوده اند، رونق یافته و بر پایه این سیاست غلط فروشنده ها عزیز شده و قیمت ها لحظه ای افزایش می یابند. در چنین آشفته بازاری، آمار خرید و فروش افزایش یافته و بازار تبدیل به بهشتی برای واسطه ها شده و سرمایه ی خیل کثیر دنباله رو ها روانه جیب عده ای بازی ساز و جریان ساز می گردد. و نکته جالب اینجاست که با علم به این حقایق و شناخت ریشه مشکلات، باز به دنبال یافتن علل مشکلات اقتصادی هستیم و هنوز هم  همایش برگزار می کنیم و به آسیب شناسی مسائل و مشکلات اقتصادی می پردازیم!!!!

دیگر باید بپذیریم تمامی اتفاقات حوزه اقتصادی، در نتیجه طرح های طول و دراز مهندسین معکوس بوده و ارتباط مستقیم با نحوه تفکر و برخورد آحاد جامعه با مسائل روز دارد و بسیاری از رفتارهای نابخردانه و عجولانه، همچون خرید و فروش های بی موقع و بدون فکر، در ناخودآگاه جمعی ما نهادینه شده است.

حال دیگر زمان آن فرا رسیده است که بپذیریم و فکر کنیم. که البته همین پذیرش گامی است بزرگ به سمت جلو. گامی بسوی یادگیری قواعد بازی و اصول جابجایی مهره ها. گامی بلند در راستای خودآگاهی و تعادل در تصمیم گیری هایمان. چرا که همه ما بدنبال نیل به آرزومایمان هستیم تا دانه ای سالم داشته باشیم و آن را در زمینی بارور و ایمن و به صحیح ترین شکل ممکن پرورش داده و به فراخور زمان و هزینه ای که صرف کرده ایم، محصولی مطلوب برداشت نماییم.

اکنون همان زمانیست که ملزم به یادگیری شیوه برخورد صحیح با هیجانات آنی مان هستیم، آن هم  بدون تاثیر پذیری از جو حاکم بر بازار، تا انتخاب ها و تصمیمات ما روند بازار را مشخص نماید نه جو حاکم بر بازار. و تنها در چنین شرایطی است که دیگر سودهای افسانه ای تنها به جیب عده ای خاص سرازیر نخواهد شد و تمامی فعالین در بازار به میزان فعالیت شان، سهم خود را از بازار برداشت خواهند کرد.

نگارنده؛ بزرگمهر کیانی